سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

حکمرانی خوب ، محیط زیست پایدار و مدیریت منطقه ای چگونه می تواند

  • ساعت: 12:49 صبح

 

حکمرانی خوب با ویژگی هایی نظیر دسترسی پذیری ، پاسخگویی ، پیش بینی پذیری و شفافیت تعریف می شود. خصوصیات و شاخص‌هایی برای حکمرانی خوب معرفی می‌کنند که در آن بر پاسخگویی، اجماع محوری، مشارکت، قانون محوری، کارآیی و اثربخشی، عدالت و برابری، مسئولیت‌پذیری و شفافیت تاکید شده است . (UNDP, 1997)

بر این مبنا ، نقش مدیریت منطقه ای تسهیلگری بوده و حکمرانی خوب به معنای امکان مشارکت ، بازبودن ، پاسخگویی و شفافیت ، حاکمیت قانون ، مسوولیت پذیری ، اجماع سازی ، عدالت و انصاف و کارایی و اثربخشی نظام مدیریت منطقه ای در امر برنامه ریزی توسعه است. (Barro, 1996)

به علاوه ، حمکرانی خوب به مدیریت سالم منابع مالی ، اقتصادی ، طبیعی و انسانی برای توسعه عادلانه و پایدار کمک می کند .(Bleischwitz, 2004) تحت یک نظام منطقه ای با حکمرانی خوب ، فرآیندهای تصمیم سازی شفاف در سطح سازمان های عمومی ، مشارکت جامعه مدنی در فرایند تصمیم سازی و توانایی اجرای قوانین از طریق ساز و کارهای قانونی فراهم می شود. (Rodrik, 1997) حکمرانی خوب بیشتر نشأت‌گرفته از نظریه نهادگرایی است و بنابر این بر خلاف دیدگاه های نئولیبرال، دخالت محدود دولت را برای جلوگیری از زیاده روی های بخش خصوصی مجاز می داند. بر اساس نگاه نئولیبرال ها ، سازو کارهای بازار برای پاسخگویی به نیازهای جامعه کافی است . (McNeill, 2005) این در حالی است که بخش خصوصی در پی حداکثر کردن منافع خود بوده و بنابر این استفاده حداکثری از منابع زیست محیطی را مجاز دانسته و توجهی به پایداری محیط زیست نمی کند. (Lawrence, 2005) بر این اساس بر خلاف دوره ای که مدیریت دولتی عامل توسعه محسوب می شد(نگاه کینزی به اقتصاد) و دوره ای که دولت مخل توسعه محسوب می شد(نگاه نئولیبرالی به اقتصاد) ، در دیدگاه حکمرانی خوب ، دولت(مدیریت منطقه ای) ذاتاً نه مانع توسعه و نه عامل آن است ، بلکه عاملی برای دستیابی به محیط زیست پایدار و توسعه و پیشرفت اقتصادی است (Rhodes, 1996)

در این دوره ، هدف تنها دستیابی به رشد اقتصادی نیست و توسعه پایدار در صورتی تحقق می‌یابد که اهداف مردم‌سالاری، برابری و حفظ محیط‌ زیست توأمان دنبال شوند. این سه هدف، مکمل رشد اقتصادی هستند. بر اساس دیدگاه حکمرانی خوب ، هر‌چند در کوتاه مدت می‌توان با تحمیل دیکتاتوری، تشدید نابرابری‌ها و تخریب محیط‌زیست، رشد کمی اقتصادی را تسریع کرد اما کیفیت رشد، قطعاً تنزل می‌یابد به‌طوری که در بلندمدت چنین رشدی تداوم نخواهد یافت. (Toikka, 2005),

حکمرانی خوب ، مشارکت همه گروه های اجتماعی از جمله گروه هایی که در حاشیه قرار گرفته اند در تصمیم سازی ها را تضمین کرده و دسترسی به نظام عادلانه قضایی و عدالت برای همه را مد نظر قرار می دهد .(Andersson, 2004)  بر این مبنا ، چهارچوب مدیریت منطقه ای بر اساس اصول حمکرانی خوب ، باید موارد زیر را مد نظر قرار دهد : سازماندهی موثر و تبیین ساز و کارهایی که سه بعد پایداری یعنی محیط زیست ، مسائل اقتصادی و اجتماعی را به صورت یکپارچه در سطح مناطق مورد توجه قرار دهد. (UNDP, 1997)

باید توجه داشت که بدون وجود نهادهای حکمرانی دارای کارکرد مناسب که پایداری اجتماعی و اطمینان قانونی را تضمین کنند ، سرمایه گذاری در سطح منطقه انجام نمی شود و ریسک سرمایه گذاری افزایش یافته و در نتیجه بدون توسعه اقتصادی بر مبنای ساز و کارهای عدالت اجتماعی و توجه به محیط زیست و بهره وری اقتصادی ، توسعه پایدار منطقه ای عملی نمی شود (Bauer et al ,2007) چرا که کم بودن رشد پایدار اقتصادی در سطح منطقه باعث کمبود بودجه لازم برای سرمایه گذاری در آموزش ، شبکه های سلامت اجتماعی و مدیریت محیطی سالم که همگی برای توسعه پایدار لازمند می شود. (Kemp et al ,2005)

به طور کلی ، حکمرانی خوب ، به عنوان فاکتور کلیدی توسعه پایدار ، اصل راهنما در فرآیند مدیریت منابع عمومی است. صفت خوب به چگونگی مدیریت منطقه اشاره دارد. به این شکل می تواند این نکته را ارزیابی کرد که رویه های مورد استفاده در مدیریت  و برنامه ریزی منطقه ای ، با توجه به اصول توسعه پایدار ، تا چه حد مناسب هستند .

 

منابع :

 

1.     Bauer, R., Steiner, A., Zaborska, Z., Schvalb, M., (2007)Good governance on the regional level in the area of regional development in Slovakia, 2nd Central European Conference in Regional Science – CERS, Novy Smokovec.

 

2.     Rhodes, R.A.W. (1996) The New Governance: Governing without Government. Political Studies 44 (3).

3.     Toikka, Arho ( 2005), Governance as collective decision-making, University of Helsinky Press.

4.     Barro, Robert J. (1996), “Democracy and Growth,” Journal of Economic Growth, 1

5.     Rodrik, Dani, (1997) “Democracy and Economic Performance,” Cambridge, Massachusetts, John F. Kennedy School of Government,.

6.     UNDP (1997)Governance for Sustainable Human Development, A UNDP policy paper.

7.     Andersson, K. P., Gibson, C. C. & Lehoucq, F. (2004). The Politics of Decentralized Natural Resource Governance. PS: Political Science & Politics, 37(3), 421-426.

8.     Bergh, S. (2004). Democratic Decentralisation and Local Participation: A Review of Recent Research. Development in Practice, 14(6), 780-790.

9.     Bleischwitz, R. (2004). Governance of sustainable development: co-evolution of corporate and political strategies. International Journal of Sustainable Development, 7(1), 27-43.

10. Kemp, R., Parto, S. & Gibson, R. B. (2005). Governance for sustainable development: moving from theory to practice. International Journal of Sustainable Development, 8(1/2), 12-30.

11. Lawrence, G. (2005). Promoting Sustainable Development: The Question of Governance. In F. H. Buttel & P. McMichael (Eds.), New Directions in the Sociology of Global Development (Vol. 11, pp. 145-174). Elsevier, Amsterdam.

12. McNeill, D. (2005). Narrating neoliberalism. Geographical Research, 43(1).

 


  • نوشته : وحید یگانگی دستگردی
  • تاریخ:یادداشت ثابت - شنبه 91/7/2
  • نظر
  • لینک صفحات جداگانه خود را در این قسمت قرار دهید